بانک جهانی
توی خبرا میخوندم که یه عده از هنرمندای سرشناس انگلیسی روبروی وزارت خزانهداری این کشور علیه سیاستهای بانک جهانی اعتراض کردن؛
از این اعتراضها هر از گاهی تو بعضی از کشورها، چه در حال توسعه چه توسعه یافته، و نه فقیر، سالهاست که اتفاق میافته، اما خیلی دلم میخواد بدونم چه تاثیری بر سیاستها گذاشته یا میتونه بذاره؛
رییس قبلی بانک، ولفنسون، قبل از اینکه بازنشست بشه گفته بود هزینه کردن پنجاه، شصت میلیارد دلار برای توسعه در مقابل هزینه هزار میلیارد دلاری بودجه نظامی کشورها و یارانه کشاورزی سیصد میلیارد دلاری اونا بیمعنیه، اما معلوم نشد این حرفای اون به چه دردی خورد، بعد از اونم وقتی که ولفوویتس جاشو گرفت بازم این در باغ سبزا رو نشون داد اون حتی خیلی سعی کرد که با سفرش به آفریقا چهره خوبی از بانک نشون بده اما واقعیت اینه که دیگه هر بچهای هم این نمایشها رو تشخیص میده؛ اینکه همیشه سیاستمدارای آمریکا ریاست بانک رو به عهده میگیرن و خوب معلومه که اولویتها شون چیه، آیا واقعا این قدرت در جهت اجرای سیاستهای خارجی این کشور حرکت نخواهد کرد؟؛ اونم وقتی که روسا و تصمیمگیرای اون ازون کلهگندههای تفکرات نو محافظهکاری آمریکا باشن؛
حالا هی هر کی از راه میرسه بیاد سنگ عدالتخواهی به سینه بزنه و بره اعتراض کنه، واقعا این حرفها به جایی میرسه؟؛
من نمیدونم آیا به همون بودجه پنجاه شصت میلیارد دلاری هم چیزی اضافه شد یا نه؛ اما با توجه به اینکه سکان این ارگان تو دستهای آمریکاست، بعید میدونم که چیزی ازون ور کم و به این ور اضافه شده باشه، منظورم بودجه نظامی و کمک به توسعه کشورهاست؛ اصلا سالهاست که رییس بانک از آمریکا و مخصوصا از بین دولتمردای آمریکا تعیین میشه، به هر حال امریکا بزرگترین سهامدار بانکه و باید اختیارشو داشته باشه؛
بازم توی همون چرخه بیماری میافتم که همیشه بهش فکر میکنم، جنگ برای ایجاد بحران، بحران برای ارسال کمکهای بشر دوستانه، کمکهای بشر دوستانه برای کسب مشروعیت و مشروعیت برای شروع جنگهای دوباره، و همه اینها برای ابقای نظام سرمایهداری ... تهوع آوره.....؛
از این اعتراضها هر از گاهی تو بعضی از کشورها، چه در حال توسعه چه توسعه یافته، و نه فقیر، سالهاست که اتفاق میافته، اما خیلی دلم میخواد بدونم چه تاثیری بر سیاستها گذاشته یا میتونه بذاره؛
رییس قبلی بانک، ولفنسون، قبل از اینکه بازنشست بشه گفته بود هزینه کردن پنجاه، شصت میلیارد دلار برای توسعه در مقابل هزینه هزار میلیارد دلاری بودجه نظامی کشورها و یارانه کشاورزی سیصد میلیارد دلاری اونا بیمعنیه، اما معلوم نشد این حرفای اون به چه دردی خورد، بعد از اونم وقتی که ولفوویتس جاشو گرفت بازم این در باغ سبزا رو نشون داد اون حتی خیلی سعی کرد که با سفرش به آفریقا چهره خوبی از بانک نشون بده اما واقعیت اینه که دیگه هر بچهای هم این نمایشها رو تشخیص میده؛ اینکه همیشه سیاستمدارای آمریکا ریاست بانک رو به عهده میگیرن و خوب معلومه که اولویتها شون چیه، آیا واقعا این قدرت در جهت اجرای سیاستهای خارجی این کشور حرکت نخواهد کرد؟؛ اونم وقتی که روسا و تصمیمگیرای اون ازون کلهگندههای تفکرات نو محافظهکاری آمریکا باشن؛
حالا هی هر کی از راه میرسه بیاد سنگ عدالتخواهی به سینه بزنه و بره اعتراض کنه، واقعا این حرفها به جایی میرسه؟؛
من نمیدونم آیا به همون بودجه پنجاه شصت میلیارد دلاری هم چیزی اضافه شد یا نه؛ اما با توجه به اینکه سکان این ارگان تو دستهای آمریکاست، بعید میدونم که چیزی ازون ور کم و به این ور اضافه شده باشه، منظورم بودجه نظامی و کمک به توسعه کشورهاست؛ اصلا سالهاست که رییس بانک از آمریکا و مخصوصا از بین دولتمردای آمریکا تعیین میشه، به هر حال امریکا بزرگترین سهامدار بانکه و باید اختیارشو داشته باشه؛
بازم توی همون چرخه بیماری میافتم که همیشه بهش فکر میکنم، جنگ برای ایجاد بحران، بحران برای ارسال کمکهای بشر دوستانه، کمکهای بشر دوستانه برای کسب مشروعیت و مشروعیت برای شروع جنگهای دوباره، و همه اینها برای ابقای نظام سرمایهداری ... تهوع آوره.....؛