Daftar Yaddasht

2.9.06

انگلستان

لندن
همیشه فکر می کردم لندن یک شهر قدیمی باشه، با دودکش‌های بلند و کوچه‌های باریک و بچه‌های کثیف، و البته یک بخش اشرافی و پولدار نشین، تقریبا مثل اون چیزی که از فضای داستان‌های چارلز دیکنز یادم مونده بود؛
قدیمی بودن شهر رو درست تصور کرده بودم اما این قدیمی بودن بیشتر از اونیکه توام با کهنگی و کثیفی و یا دلگیری باشه، زیبا، دوست‌داشتنی و با هویته.... با وجود اینکه این شهر یک شهر بین‌المللیه و همه جور آدم و همه جور مدلی رو میشه توش دید، اما هنوز چهره سنتی خودش رو حفظ کرده. بیشتر از هرچیزی نظم و ترتیب و سیستماتیک بودن شهر توجه رو جلب می‌کنه. تقریبا اکثر منازل مسکونی حداکثر 4 طبقه هستن و اصولا شهر، شهر مسطحیه. همین فضا این امکان رو داده که که آدم‌ها بیشتر همدیگه رو ببینن و در خیابون‌ها بیشتر قدم بزنن. همه گوشه و کنار شهر پلاکارد We Are Londoner به چشم می‌خوره. این پلاکاردها رو شهرداری لندن نصب کرده عموما پایین هر کدوم از اونها یک شعار در مورد همکاری شهروندان در مدیریت شهری مطرح شده؛
با وجود اینکه این معماری بزرگراه و اتوبان رو نپذیرفته و علی‌رغم وجود انواع و اقسام وسایل نقلیه عمومی و خصوصی – که قاعدتا باید جای نفس کشیدن در شهر رو نگذاره، ترافیک روان و منظمه؛

سفرهای درون شهری
تسهیلات حمل و نقل عمومی در این شهر بی‌نظیره. به راحتی میشه در این شهر از هر نقطه‌ای جابجا شد. با اتوبوس، تاکسی و یا مترو. برای استفاده از اتوبوس و مترو فقط کافیه نقشه و جدول زمان‌بندی رو داشته باشید و شهر رو در 2 ساعت بشناسید. بلیط اتوبوس برای یک روز سه و نیم پوند و برای یک بار استفاده یک و نیم پونده. علاوه بر این تورهای بازدید از شهر هم وجود داره و توریست‌ها می‌تونن با پرداخت 18 پوند، 24 ساعت از خدماتش استفاده کنن. دو تا شرکت هستن که این تورها رو برگزار می‌کنن. تور از هر نقطه‌ای که شروع بشه در همون نقطه هم تموم می‌شه و این مسیر معمولا بین دو و نیم تا سه ساعت طول می‌کشه و در طول اون میشه تمام خیابون‌ها و آثار معروف لندن رو دید و اگر کسی مایل به بازدید از داخل این آثار باشه و یا اینکه مثلا بخواد وقت بیشتری رو در اون محل بگذرونه می‌تونه به راحتی در اون ایستگاه پیاده شه و هر زمان که دلش خواست با بلیطی که دستشه با اتوبوس بعدی به سفرش ادامه بده؛

وضعیت پست
پست سلطنتی انگلیس همونطور که شنیده بودم مو لای درزش نمی‌ره. در جواب دوستی که می‌گفت چطور به این نکته رسیدی گفتم، به این خاطر که خیلی از جاهای شهر صندوق‌های پستی اتوماتیک دیدم، دلیل دیگه‌اش اینکه تمام سازمان‌های انگلیسی علاوه بر آدرس الکترونیکی خودشون نشانی پستی رو هم می‌دن و اینکه در اقامتی که در یکی از روستاهای استرادفورد داشتم دیدم که پستچی‌ها آدم‌های قابل اعتماد و دوست‌های خوبی برای مردم هستن... پت پستچی هم راستی انگلیسی بود؛

موزه و آثار تاریخی
خود انگلیسی‌ها ادعا می‌کنند که علاقه خاصی به دیدن موزه دارن و درصد بازدید از موزه‌ها از بازدید از مسابقات ورزشی خیلی بیشتره. بازدید از بسیاری از موزه‌ها و گالری‌های هنری رایگانه و مخصوصا مواقعی که بارون میاد محل خوبی برای گذروندن وقت تا قطع بارون میشه؛

هاید پارک
انتظار داشتم هاید پارک یک میدونی باشه یک کمی از میدون ونک بزرگتر، اما اونطور که راهنمای تور گفت این پارک دومین پارک بزرگ دنیاست. پر از درخت‌های قدیمی و سنجاب‌های و پرنده‌هایی که اصلا از آدم‌ها نمی‌ترسن... راستی این پارک یک خیابونی هم داره که اسمش خیابون عشاقه.... و یک محوطه کوچیک که به اسپیکر کرنر معروفه و احتمالا همونجاییه که من فکر می‌کردم مثل میدون ونکه....؛

هزینه‌های زندگی
انگلیس احتمالا باید یکی از گرونترین کشورهای دنیا باشه، قیمت‌ها بطور غیر منطقی بالاست و پول آدم به سرعت خورده می‌شه. شاید با چندتا مثال ساده بشه این گرونی رو ملموس ترش کرد؛ هزینه هر پالس تلفن شهری: یک پوند، هزینه هر لیتر بنزین بین 92 تا 97 پنس، بلیط اتوبوس برای یک سفر 100 کیلومتری بیرون‌شهری بین 11 تا 20 پوند، هزینه یک وعده غذای گرم ارزون و معمولی بین 4 تا 10 پوند، ارزونترین هتل با اتاق یک تخته و حمام مشترک بین 25 تا 30 پوند و البته هتل کنتینانتال لندن برای هر شب 360 پوند. هر پوند حدودا معادل 2 دلار آمریکاست؛

آکسفورد
برای توصیف اکسفورد شاید بشه گفت بزرگترین کمپس دانشگاهی بدون مرزی باشه که تا حالا دیدم. به این دلیل که اولا این شهر کمپس نیست و تشکیل شده از تعداد زیادی دانشگاه، دانشکده، کالج، کتاب خونه و سایر مراکز آموزشی که مورد استفاده دانشجو‌هاست. و البته زندگی عادی و غیر دانشگاهی شهر. بزرگترین کتابخونه انگلیس و احتمالا دنیا دراین شهر قرار داره. بعد از یک مقداری قدم زدن در شهر به راحتی میشه فهمید که رفتن به این دانشگاه می‌تونه بزگترین و شاید دست‌نیافتنی ترین آرزوی جوان‌های دنیا باشه. فضای کاملا فانتزی و کلاسیک که من رو همش نگران این می‌کنه که این دانشجوها چقدر می‌تونن حواسشون رو از زرق و برق این شهر به درسشون متمرکز کنن. و البته پاب‌های خیلی قشنگی که اگه آدم تا اونجا میره حیفه که سری بهشون نزنه؛

استرادفورد
بهشت موعود، این منطقه 45 دقیقه تا آکسفورد فاصله داره و جزو مناطق ییلاقی و حفاظت شده است. تقریبا همه چی دست‌نخورده موندده و حتی خونه‌های روستایی از 200 ،‌300 سال پیش تا امروز در حال بازسازی و استفاده هستن؛ طبیعت مثل سال‌های اول آفرینش بکر و دست نخورده‌است، مراتع سبز و جنگل‌های انبوه با انواع و اقسام حیوون‌های اهلی و وحشی؛‌ فاصله‌ روستاها از هم تقریبا زیاده و بدون خود رو شخصی نمیشه زندگی کرد، چون معمولا خدماتی مثل فروشگاه، ایستگاه‌های قطار و اتوبوس، کلینیک و غیره در یک بخش مرکزی واقع هستن؛

فرودگاه
دو تا فرودگاه اصلی شهر فرودگاه گت ویک و هیدرو هستن که به نظر می‌رسه دومی از اولی خیلی بزرگتره. موقع ورود به لندن (از گت ویک) همه چیز طبیعی و نرمال بود اما موقع خرج (از هیدرو) بازرسی خیلی سختی می‌کردن؛ بعد از چک این باید برای بازرسی آماده شد؛‌ در یک صف عریض و طویل که اولین مرحله اون کارمندای فرودگاه هستن که ایستگاهی رو تعیین کردن که تمام موارد ممنوع رو باید بهشون داد،‌ هرگونه مایعات، لوازم آرایش و سایر موارد معمول که حملش غیر مجازه، بعد از اون باید به سمت اشعه ایکس رفت، کار جالبی که کرده بودن این بود که برای این مرحله فیلم ساخته بودن و نحوه بازرسی رو بصورت بی کلام شرح داده بودن (قابل توجه اسپیلبرگ خودمون) نمی دونم چراهمش انتظارداشتم دیویدبکهام رو تواین فیلم ببینم؛ البته من نمیدونم این نوع بازرسی دیگه چه دردی رو دوا می‌کنه؛ نوش دارو بعد از مرگ رستم؛