وضعیت کارگاههای زنانه[1]؛
تقریبا همه از 5 یا 6 صبح میآن اینجا و 2-3 کیلو کرک تحویل میگیرن و اغلب تا 4-5 بعد از ظهر همون مقدار و پاک میکنند و 80 روپیه یعنی تقریبا 1 دلار و نیم بابتش دریافت میکنن، گاهی اوقات جنس کرک بده و ممکنه همین مقدار رو هم نرسن پاک کنن، به غیر از این هیچ مزایای دیگهای هم ندارن،....؛ یاد کار کردن زنها در کارخونههای نساجی زمان انقلاب صنعتی افتادم که قدیما تو فیلمها میدیدیم، همون بیگاریهایی که منجر به جنبشهای مختلف و ریز و درشت اجتماعی شد، با این تفاوت که اون موقع زنها با دستگاه کار میکردن و الان بعد از گذشت 100 سال هنوز ماشینی برای انجام این کار اینجا نیومده و نمیدونم درسهایی که بعد از تشکیل و به اصطلاح رشد اون جنبشها گرفته شده قراره کجا به کار بیاد؛
بالای سر خانمها یک آقای خیلی مسنی هم بود که ظاهرا حساب و کتاب کارا رو داشت؛ از وقتی که نشستم اونجا هرکی اومد و رفت ازم سوال کرد که چی میخوام حتی در کیفم رو هم باز کردن که ببینن چی توشه، و البته همه میخواستن که بازم برم ببینمشون؛
در کارگاه دیگهای که دیدم وضعیت یه کم بهتر از اینجا بود، اولا برای دیدن کارگاه باید از رییس کارخونه اجازه میگرفتم که دفتر بسیار بزرگی در همون محل داشت با چندین نفر پرسنل، بعد از اینکه اونم من و سین جیم کرد و من هم اطلاعاتی ازش گرفتم موافقت کرد که کارگاه رو ببینم، اینجا خیلی از محل قبلی خلوت تر بود،هر چند اونطور که گفتن بعضی مواقع اینجا هم همون وضعیته، اما زنها نسبتا از کارفرماشون راضی بودن، یک سالن خیلی بزرگ با سقف بلند و گنبدی، اینجا هم نشستم و یک مقدار کرک پاک کردم تا حدودی فرق انواع کرک رو فهمیدم،یه کم با خانمها خوش و بش کردم و بعدشم خداحافظی...؛
این فضاها و این کارها و این آدمها و این تجارتها رو که میبینم، مناسبات جنسیتی برام معنا پیدا می کنه و تفاوتهای جنسیتی رو راحت تر میفهمم....؛
(1) کارگاهایی از این دست زیادن، بعضیها مخصوص کرک، بعضیها پاک کردن میوههای خشک مثل پسته و بادوم و خیلی موارد دیگه؛