تلفات گمراهی
امروز بخاطر طوفان شنی که دو سه روزه برقراره پروازم به هرات کنسل شد. در چنین مواقعی غبارآلود بودن بیش از حد هوا باعث میشه که هواپیماها به اندازه کافی دید نداشته باشند و اغلب پروازها کنسل میشه. عجب بساطی زمستون بخاطر برف خیلی از پروازا کنسل میشد و تابستون به دلیل طوفان. طوفان انقدر شدید هست که نشه بیرون وایستاد و جایی رو دید، هرچند هنوز به پای طوفانای زمان خشکسالی نرسیده که تا چند سانتیمتر جلوتر رو نمیشد دید؛
بادی هم که میوزه انقدر داغه که انگار از توی تنور در میآد. تو چنین شرایطی صبح خبر دار شدم که دیروز جسد4؛ نفر رو که توی راه از تشنگی مردن رو به شفاخانه آوردن. جریان از این قرار بوده که؛
؛4 نفر مسافر ساعت 4 بعداز ظهر چند روز قبل در ولایت هیلمند به مقصد نیمروز سوار یک تاکسی میشن. مسیر هیلمند- نیمروز رو جاده دلارام به هم وصل میکنه اما رانندههای اون مسیرمعمولا به دلیل گرون بودن سوخت ترجیح میدن از یک مسیر میانبر استفاده کنن تا بنزین کمتری استفاده بشه. این راه میانبر از دشت مارگو میگذره. یک بیابون لمیزرع که 5 ساعت طول میکشه که ازش عبور کنی. از اونجایی که معمولا وسط هیچ بیابونی کسی نمیآد علایم راهنما بذاره، این آقای راننده بعد از اینکه هوا یک کم تاریک میشه مسیر رو گم ميکنه. مسافرای بیچاره خیلی اصرار می کنن که همونجا وایسته تا صبح شاید یه فرجی بشه، اما راننده گوش نمیکنه و هی دور خودش میگرده و بعد از هر جستجویی به جای اولش بر میگشته تا اینکه نهایتا بنزین ماشینش تموم میشه؛
مرحله بعد استفاده از موبایل بوده، این بیچارهها تا یه جایی میان که موبایلشون آنتن بده و به یه کسایی اطلاع میدن، اما متاسفانه بعد از تلفن به جای اولشون بر میگردن و کسی پیداشون نمیکنه؛
اونها متاسفانه آب و غذا هم نداشتن و 4-5 روز با همون وضعیت تو بیابون سر گردون میمونن. از بین اونها یکی که از همه جوونتر بوده شانس میاره و تا جاده اصلی یا احتمالا نزدیک خونهاش سالم میرسه و میبرنش بیمارستان و اون جریان رو اطلاع میده؛
وقتی که برای بردن 4 نفر بقیه میرسن متاسفانه میبینن هیچکدوم زنده نمودن و اجسادشون زیر آفتاب متورم و متعفن شده و خیلی توصیفهای بدی از وضعیتشون شد؛
نکته غمانگیز اینه که اهالی میگن چنین اتفاقایی هر سال میافته و حداقل سالی 10-15 نفر به همین شکل در این منطقه جونشون رو از دست میدن؛
10 Comments:
يه جورايی ياد فيلم خيلی دور خيلی نزديک افتادم...
در مورد گرما هم که تهران دست کمی از اونجا نداره، هوا فوق العاده داغه، اخبار امشب می گفت گرمای تهران توی 50 سال گذشته بی سابقه است!
حدود 45 درجه!
راستی، نمی شه فتو وبلاگ و دفتر ياد داشت رو يکی کرد؟
By Anonymous, At 7/09/2006 1:24 am
يه جورايی ياد فيلم خيلی دور خيلی نزديک افتادم...
در مورد گرما هم که تهران دست کمی از اونجا نداره، هوا فوق العاده داغه، اخبار امشب می گفت گرمای تهران توی 50 سال گذشته بی سابقه است!
حدود 45 درجه!
راستی، نمی شه فتو وبلاگ و دفتر ياد داشت رو يکی کرد؟
By Anonymous, At 7/09/2006 1:24 am
نمی دونم چرا 2 بار پست شد.
اينقدر هوا گرمه که هوس برف و کولاک روسيه رو کردم!
يادش بخير، مسکو اينقدر هوا يخ بود که تا مغز و استخون آدم می رفت، حدود 50 درجه زير صفر توی مارج!
يادمه هر 500 متر به 500 متر به يه بهونه ای می رفتيم تو يه مغازه که بلکه يه خورده گرممون بشه بتونيم بازم را بريم!
سن پترزبورگ که بدتر، کنار رودخونه نوا، اونم توی زمستون ديدن و صد البته لرزيدن داره....
يادم می افته يخ می زنم...
کی می شه دوباره هوا سرد شه يا من برم اونور....
By Anonymous, At 7/09/2006 1:32 am
بلا از تو دور باشه رفیق. نگفتی تو از سرزمین رستم خارج شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
By Anonymous, At 7/16/2006 2:39 am
مگه حسام خان رو اينجا ببينيم!
By Anonymous, At 7/17/2006 1:29 pm
سلام
چقدر با خوندن وبلاگ شما به زن بودنم افتخار کردم
سمیرای عزیز کاش من هم موقعیت کار شما رو داشتم
راستی مهربون اونجا ماما/میدوایف/قابله لازم ندارن؟
هر جا هستین در پناه یزدان سلامت باشید
By Anonymous, At 7/18/2006 6:43 pm
کجایی استاد عزیز. خبری ازت نیست. به روز نمیشوی ؟؟؟؟ نکنه باز یک جایی تو اون مملکت گیر افتادی و ایروپلان گیرت نیامده. خبر بده
By Anonymous, At 7/19/2006 9:56 am
che khabara?!!
By Anonymous, At 7/22/2006 1:45 am
تازه چه خبر؟ نیستی؟
By Anonymous, At 7/23/2006 5:04 pm
یعنی هنوز وسط خاک و شنی؟ یا بالاخره برگشتی هرات؟ ایران اومدنت چی شد؟ این هفته؟
By Anonymous, At 7/24/2006 6:38 pm
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home