چه تیتری بذارم، چندتا موضوع شد
این روزها همه اینجا نگران آتیش زیر خاکستری هستن که ممکنه هر لحظه شعله ور بشه. طالبان؛ در بعضیاز استانها مردم اسلحهها رو – به گفته خودشون- از زیر خاک کشیدن بیرون و مسلح شدن، توجیهشون هم اینه که دولت توانایی دفاع از اونها رو نداره، این طرف و اونطرف مملکت هر روز شاهد آتیش زدن مدرسه، انفجار ماشین، آدمکشی، و انواع و اقسام جنایته، و مطمئنا این وسط خورده حسابهای شخصی و هر نوع اختلافی میتونه به پای طالبان نوشته بشه؛ که میشه؛ کارمندهای موسسات خارجی مخصوصا در مرزهای شمالی و جنوبی در امان نیستند و چندین مورد پیش اومده که به کارمندهای افغانی این موسسات حمله شده[1]؛ اما موسسات همچنان ادامه میدن، خوب طبیعیه از جون خودشون که مایه نمیذارن، من نمی دونم اگر به جای افغانیها کارمندای چشم آبی خودشون هم هدف بودن و یه بلایی سرشون میومد باز هم همین قدر با طومانینه عمل میشد؟ آدمهای خارجی تو خیابونها خیلی کم هستند، یا وقتی که میان بیرون اونقدر تغییر شکل میدن که نمیشه تشخیصشون داد، مثلا زنهای آمریکایی با چادر مشکی یا چادر نماز میان بیرون و مردها با لباس افغانی و ریش و دستار، برای این کار یک منتی هم سر افغانیها دارن که بخاطر احترام به فرهنگشون تغییر رویه دادن، اونی هم که این حرفها رو باور کنه منم؛ مثل روز روشنه برام که خیلی از اونها تره هم برای این فرهنگ خورد نمیکردن اگر وضعیت افغانستان مثل سودان یا کامبوج بود،
از طرفی این تعصب سنتی وحشتناک افغانستان رو واقعا میپسندم که حداقل از بعض جهات یک لایه امنیتی روی فرهنگش کشیده، وگرنه مثل خیلی جاهای دیگه که پای فرنگیها باز شد؛ آمار فحشا و ایدز واعتیاد و سایر آسیبهای جوامع صنعتی به سرعت برق اینجا هم بالا میرفت، این وضعیت رو میتونم با کامبوج مقایسه کنم، از سال 98 که پای ارتش سازمان ملل و سایر غربیها باز شد آمار ایدز و فحشا به طرز عجیبی رفت بالا تا جایی که در حال حاضر این کشور بیشترین آمار مبتلایان به ایدز در آسیا رو نسبت به جمعیتش داره، علتش هم اینه که معمولا در کشورهای در حال جنگ یا بعد از جنگ [2] به حدی سن و نرخ روسپیگری به دلیل مشکلات اقتصادی و فقر پایین میآد که تبدیل به بهشت این کار برای علاقمنداش میشه؛ اما در افغانستان تعصبات قبیلهای، سنتهای دست و پاگیر و محدودیت زنان و مردان همچنان پاسدار ارزشهای اخلاقی جامعهاش بوده، خوب یا بد براشون ارزشه، برای من هم ارزشه؛ در غیر اینصورت از اوضاع آشفتهتری که بوجود میومد اولین کسی که آسیب میدید خود ما ایرانیها بودیم؛
اما هیچکدوم این حرفها دلیل این نمیشه که من طرفدار شعله ور شدن اون آتیش زیر خاکستر باشم، و همینطور هیچوقت نقض حقوق انسانها رو در این کشور منکر نمیشم؛
[1] Action Aid, UNICEF, WVI, etc.
[2] conflict countries and post conflict countries
از طرفی این تعصب سنتی وحشتناک افغانستان رو واقعا میپسندم که حداقل از بعض جهات یک لایه امنیتی روی فرهنگش کشیده، وگرنه مثل خیلی جاهای دیگه که پای فرنگیها باز شد؛ آمار فحشا و ایدز واعتیاد و سایر آسیبهای جوامع صنعتی به سرعت برق اینجا هم بالا میرفت، این وضعیت رو میتونم با کامبوج مقایسه کنم، از سال 98 که پای ارتش سازمان ملل و سایر غربیها باز شد آمار ایدز و فحشا به طرز عجیبی رفت بالا تا جایی که در حال حاضر این کشور بیشترین آمار مبتلایان به ایدز در آسیا رو نسبت به جمعیتش داره، علتش هم اینه که معمولا در کشورهای در حال جنگ یا بعد از جنگ [2] به حدی سن و نرخ روسپیگری به دلیل مشکلات اقتصادی و فقر پایین میآد که تبدیل به بهشت این کار برای علاقمنداش میشه؛ اما در افغانستان تعصبات قبیلهای، سنتهای دست و پاگیر و محدودیت زنان و مردان همچنان پاسدار ارزشهای اخلاقی جامعهاش بوده، خوب یا بد براشون ارزشه، برای من هم ارزشه؛ در غیر اینصورت از اوضاع آشفتهتری که بوجود میومد اولین کسی که آسیب میدید خود ما ایرانیها بودیم؛
اما هیچکدوم این حرفها دلیل این نمیشه که من طرفدار شعله ور شدن اون آتیش زیر خاکستر باشم، و همینطور هیچوقت نقض حقوق انسانها رو در این کشور منکر نمیشم؛
[1] Action Aid, UNICEF, WVI, etc.
[2] conflict countries and post conflict countries
2 Comments:
ye so'ali ke javabesh baram kheili moheme ineke mardome kuche o bazare afghanestan ehsaseshun nesbat be hozure americans chie? aslan nesbat be eshghale (ya fathe!) keshvareshun che nazari daran? razian ya na?
man aslan khoshbin nistan ke kharejia deleshun baraye afghania sukhte o umadan afghanestan ro besazan. agar ham besazan afghanestan dige afghanestan nist. chand vaght pish DW TV neshun midad ke almaniha ketabaye darsi baraye madarese afghani ta'lif mikonan va kolle hazineye madares va tadris etc. ro ta'min mikokan.
in ye faje'as, na komak-haye ensandustane...
nemidunam unja mardom che bardashti az in ghazaya daran ya aslan vaghti baraye fekr kardan be in mohkelat ro daran ya na...
fekr namikonam demokrasi e gharbi hich nesbati ba farhange mardome unja dashte bashe. ino una nemifahman?!
agar gharbi-ha ham eshtebah mikonan, rahe dorostesh chie? chetor mishe afghanestan, afghanestan beshe...?
shayadam man kheili badbin shodam be "gharb"!
By Anonymous, At 6/14/2006 1:38 pm
خوب سمیرا باز شروع کرد. راستی این بهروز خان هم از دوستی خوب خودمهها. بد جوری پایه شده. بابا باز تو رفتی اونور وکارهای اینوری ها رو نقد کردی. این چندتامطلبت رو خواندم. جالب بود.
به نظر من بودن خارجی ها رو باید با نتیجش سنجید. با استفاده ای که افغان ها می برند. با سودی که یاین فعالیت ها برای آینده داره. امکانداره بودن خارجی ها فقط مسکن باشه یا این که واقعا تیمارگر است.
صبر می کنم. باز بنویس. ماندانا و من و بهروز هستیم.
By Anonymous, At 6/14/2006 7:35 pm
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home