Daftar Yaddasht

18.11.07

به بهانه بازداشت مازیار سمیعی

دیروز توى خبرا چشمم به یک چهره آشنا خورد؛ با خودم فكر كردم چقدر شبیه مازیاره؛ توجهى نكردم تا اینکه صبح روى عكس کلیک کردیم و دیدیم بله خودشه، عضو کمیته مردان کمپین یک میلیون امضاء؛ البته مازیار و دوستان دیگرش بعد از 10 روز هرکدوم با یک وثیقه 100 میلیون تومانی آزاد شدند؛ امیدوارم که مشکلی براشون ایجاد نشه در آینده؛
به هر حال این خبر و دیدن اسم مازیار من رو یاد تابستان 83 انداخت؛ وقتى بى خبر از همه جا به ایران برگشتم دیدم یک کاری رو به من محول كردن بدون اینکه خودشون هم بدونن می خوان چكار كنن؛ چیزی شبیه پروژه؛ آقایون بدون هیچگونه ارزیابی یا بررسی و مطالعه قول یک پروژه آگاهسازى زیست محیطی در شهر زلزله زده بم رو داده بودن به یک سازمان غیردولتی ترك؛
به هر صورت كار شروع شد و تصمیم بر این شد كه با توجه به تجربه‌هاى قبلى سازمان, طرح گروه سنى كودكان و نوجوانان رو پوشش بدهد؛ گروهى تشکیل دادیم كه اعضاى ثابتش
هانیتا محرابى، ماندانا آیینه چیان، مهیار علیزاده؛ ؛علیرضا شاهباقی, حامد پازوكى، و البته مازیار سمیعی شدن؛
قرار شده بود هشدارهای بهداشتی در قالب نقاشی و بازی و پرده خوانی و نمایش برای بچه هامطرح بشه؛ دلیل اینکه با مازیار هم تماس گرفتیم همین بود که شنیدیم کاریکاتوریست خوبیه و همونطور هم بود؛ داستان هایی رو که بچه ها روش کارکردن مازیار مصور کرد و بعد هم خودش به تیم پیوست و برای اجرای کار و نمایش در چند سفر به بم آمد؛
کار با تمام سختی هاش خیلی جذاب بود, یادش بخیر, از لیلا گلاور هم کمک گرفتیم و از حامد میرزاخلیل و صفورا و سارا باقری؛ هادی کاشانی؛ و چند نفر دیگه؛ یادم نیست, اما خیلی سعی کردیم تا جایی که میشه افراد بیشتری رو درگیر این طرح کنیم, یاد همشون بخیر ؛ خیلی خوب کار کردن؛ یکی از بهترین تجربه های من بود؛
مازیار سر از بند 209 اوین درآورد و آزاد شد؛ امیدوارم حالش خوب باشه؛
در ضمن مازیار نخبه هم بود از جشنواره خوارزمی جایزه گرفته بود اما از اون استعدادهای کشف نشده است؛ امیدوارم آینده خودش رو به بهترین شکل بسازه؛ مهم نیست اگر الان دانشجوی تعلیقی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه هست یا نیست؛ این دانشگاه برای کسانی مثل مازیار خیلی کوچیکه؛

فردا صبا چو کاوه اهنگر برپا کند بساط بهاران را
از تخت ظلم و جور فرو ارد ضحاک ماردوش زمستان را

5 Comments:

  • :)
    اون پروژه کلی تجربه ویژه ای بود ... کار کردن با تو بیشتر ... البته من که خیلی شانس این همکاری رو نداشتم به خاطر شرایط اون روزهام ...

    خوبم و مثل همیشه پر انرژی ... برادرم بزرگ شده و مادربزرگم مثل همیشه سر حال تر از ما ...

    ممنون از احوال پرسیت
    هر چند وقت بیک بار با سارا یادت می کنیم ...
    :)

    By Anonymous Anonymous, At 11/19/2007 10:45 pm  

  • سلام
    البته ناراحت کننده است و تاسف بار ولی خودمونیم این آقا دیگه معروف شد ها ..........

    By Anonymous Anonymous, At 11/21/2007 10:59 am  

  • سلام سمبرا خانم
    امیدوارم حالتون خوب خوب باشه و ایام به کام .
    خیلی ممنونم به خاطر کامنتی که گذاشته بودین. خیلی خوشحال شدم و البته به همین نسبت شرمنده هم شدم! من خیلی وقت بود که قصد داشتم توی وبلاگتون عرض ادبی بکنم، ولی نمی دونم چرا هرسری این اتفاق نمی افتاد!
    آخه ما همگی از طریق میثم جویای احوالات شما هستیم و همه هم دعا گو.
    راجع به سوالتون هم باید بگم که من دیگه زاهدان نیستم و انتقالی گرفتم به زنجان و اینجا مکانیک می خونم. الان هم از زنجان این کامنت رو قرار می دم.
    بازهم ممنونم...
    موفق باشین

    By Anonymous Anonymous, At 11/26/2007 3:54 pm  

  • سمیرا جان درود بر شما. این نسلی که در فضای سازمان های غیردولتی ایران بزرگ شدن در آینده نقش مهمی در تحولات توسعه ایران خواهند داشت اگر دست از سیاسی بازی بردارند و درگیر نشن و نسوزن

    By Anonymous Anonymous, At 11/28/2007 10:27 am  

  • سلام بر شما سبز انديش گرامي
    با توجه به رشد وبلاگ‌ نويسي در زمينه‌ي محيط زيست، بر آن شده‌ام تا دست به پژوهشي گسترده در اين حوزه بزنم.در اين راه، نگاهم به ياري شماست تا با تعاملي سازنده و هم‌افزايي‌اي درخور، به فرزند ايران در انجام بايسته‌تر اين مهم ياري رسانند.
    منتظر نظرات ياري ارزشمند شما مي‌مانم

    By Blogger فرزند ايران, At 12/03/2007 4:45 pm  

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]



<< Home