Daftar Yaddasht

10.11.06

بعد از هرات...؛

باز هم کابل و زرق و برق فضاهای اختصاصیش؛
از اونجایی که دل خوشی از سرما ندارم همیشه به نحوی مجبور می شم چنین شرایطی رو بپذیرم. بسته شدن دفتر هرات یک توفیق اجباری برای زندگی در کابل بود. امروز هفتمین روز زندگی جدید من در کابل بود؛‌ شرایط کاملا متفاوت از هرات، در پست‌های قبلی کابل رو با جزییاتش وصف کردم، زمستان سال قبل، و البته گذشت این چندماه تغییری بوجود نیاورده؛ اما وضعیت برای من می‌تونه متفاوت بشه، چون زندگی دایمی با یک اقامت حداکثر یک هفته‌ای خیلی متفاوته؛
هوا به شدت- البته برای من به شدت- سرد شده، از هفته قبل که رسیدم بخاری‌ها رو روشن کردم، دمای 7 درجه فکر می‌کنم دمای پایینی باشه برای فصل پاییز؛

هفته گذشته برای چاپ تقویمی که قراره برای آموزش بهداشت سفارش بدیم به چند تا مطبعه یا همون چاپخونه خودمون سر زدم، تجربه جالبیه، اینجا همه چیز از طراحی و صفحه‌بندی و اجرا و چاپ در مطبعه انجام می‌شه، و سفارش رو مستقیم باید به رییس یا مدیر مطبعه داد، آدم‌های بسیار با حوصله و متدینی به نظر می‌اومدن و قرار شد که روز یکشنبه طراحی رو شروع کنیم؛
امروز همراه یکی از دوستام ناهار رو به یک رستوران فرانسوی
[1] رفتم، همونطور که انتظار داشتم فقط مخصوص اتباع خارجی و نه افغانی‌ها، آدم احساس گناه مي‌کنه از نشستن در چنین محیطی، اینجا میشه هر غذای فرنگی رو از شیر مرغ تا جون آدمیزاد سفارش داد، مثل کافه‌های پاریس میشه از صبح تا شب نشست و از اینترنت بی‌سیم برای کامپیوتر شخصی استفاده کرد؛
و چیز دیگه‌ای که برام تازگی داشت بارون عجیب و غریبی بود که امروز بارید، ساعت 3 بعد از ظهر هوا مثل 8 شب تاریک شد و برای 20 دقیقه سیل از آسمون اومد، مدت‌ها بود چنین بارونی رو ندیده بودم؛
.......
[1] La’mospher

1 Comments:

  • سلام
    مواظب خودت باش
    دنياي تو انقدر تنوع داره كه ادم حيرت زده فقط بايد دنبالش كنه.

    By Anonymous Anonymous, At 11/11/2006 12:26 pm  

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]



<< Home