لبنان
بیروت
بیروت شهر قشنگیه, خیلی قشنگه, شبیه شهرهای جنوب اروپا, با خیابونای کوچک و بعضی جاها سنگ فرش، مغازههای با سقفهای کوتاه و کافههای شلوغ کنار خیابون و قیمتهای گرون ، هوای مرطوب مدیترانهای و صدای بم ترافیک ماشینها و عابرای آرومی که کاری به کار کسی ندارن؛ یه کم شبیه پاریس و خیلی بیشتر والنسیا- و البته نه به اون شیکی. اما با حال و هوای عربی. شنیدم شبیه قاهره هم هست, اما من قاهره رو ندیدم؛
بیروت شهر قشنگیه, خیلی قشنگه, شبیه شهرهای جنوب اروپا, با خیابونای کوچک و بعضی جاها سنگ فرش، مغازههای با سقفهای کوتاه و کافههای شلوغ کنار خیابون و قیمتهای گرون ، هوای مرطوب مدیترانهای و صدای بم ترافیک ماشینها و عابرای آرومی که کاری به کار کسی ندارن؛ یه کم شبیه پاریس و خیلی بیشتر والنسیا- و البته نه به اون شیکی. اما با حال و هوای عربی. شنیدم شبیه قاهره هم هست, اما من قاهره رو ندیدم؛
درسته که بیروت عروس خاورمیانه بوده و یا لقبی شبیه این و جایی برای خوشگذرونی عربهای منطقه. اما بعد از جنگهای داخلی سالهای اخیر، این عروس به طرز بدی بیوه شد و رنگ و لعابش رفت. تااینکه همین چندسال پیش رفیق حریری خدابیامرز اومد و کلی پول تو مملکت ریخت و عروس خانم رو دوباره سفیدپوش کرد. الان تقریبا تمام نقاط بیروت بازسازی شده و شهر، شهر نوییه. تمام ساختمونها، مساجد، کلیساها و... تازه سازه و آدمهایی که مهاجرت کرده بودند به اون بالامالاها برگشتن و فرهنگ و تمدن جدیدشون رو هم با خودشون آوردن. اصولا توی شهر هیچ چیز ناهنجاری دیده نمیشه. خیابونا، ترافیک، فروشندهها، آب و هوا، هتلها و خلاصه همه چیز مرتب و روبهراهه. با این حال وجود بعضی از ویرانههای باقیمونده از زمان جنگ و پلیسهای امنیتی زیادی که همه جا هستن یه ذره فضا رو سنگین کرده؛
یکی از مهمترین ویژگیهای این شهر گرون بودن اونه، از قاقا لیلی گرفته تا لباس و حمل و نقل و هتل. همه چیز گرونه. بعضیها معتقدند علت این گرونی پولدار بودن لبنانیهایی که از فرنگ برگشتن و قدرت خرید زیادی دارن. بعضیها هم میگن قاچاق اسلحه که یکی از منابع درآمد مردمه خوب جواب میده و براشون پولسازه؛
یکی دیگه از ویژگیهای این شهر و یا اصلا این کشور کشاورزی و حاصلخیز بودن خاک اینجاست. هرطرف رو که نگاه کنی زمین کشاورزیه، انگور، موز، مرکبات، و هر تنابنده ای که برای زنده موندن به هوا و آب و خاک احتیاج داره اینجا حالش خوبه. شنیدم که 75درصد اراضی کشاورزیه و لابد 25 درصدش هم مسکونی. ساختمونها اغلب آپارتمانهای چندین طبقه هستن و میشه گفت شهر رشد عمودی داشته؛
ویژگی مهم و جذاب دیگه تنوع غذاییه اینجاست. البته تنوع و کیفیت غذا، محشره، فکر نمیکنم هیچ جای دنیا بشه همچین تنوع و کیفیتی رو پیدا کرد. البته غذاهای کامبوج متنوعتر بود اما واقعا قابل مقایسه با غذاهای لبنانی نیست.
مورد دیگه ترافیک روان خیابوناست. هیچ وسیله نقلیه عمومی تر از تاکسی ندیدم، مثلا اتوبوس، مترو، قطار، عابر پیاده هم کمه و اغلب ماشین دارن، خیابونا هم مثل تهران گل و گشاد نیست، اما هیچ خبری هم از ترافیک نیست؛
مورد بعدی دخترا و پسرای خوشگلن، واقعا آب و هوای متعادل همه چیزو متعادل میکنه مثکه؛
مورد دیگه تنوع مذهبی و فرقهایه. مسلمون و مسیحی و شیعه و سنی و انواع و اقسام فرقههاشون اینجا جمع هستن. و همین تنوع هم کار دستشون داد. به عبارتی گزک دست اونایی داد که می خواستن آب رو گلآلود کنن و ازش ماهی بگیرن. که گلآلود کردن و هنوز هم در حال ماهیگیری هستن؛
صور و صیدا – جنوب لبنان
مشخصه شهرهای جنوب لبنان مذهبی بودنشه. ظاهرا شیعهها در شهرهای جنوبی متمرکز هستند و ارادت ویژه به ایرانی جماعت و حضرات رهبرین دارن. گویا تا یکسال پیش این منطقه تحت کنترل سوریه بوده و هنوز هم آثار ایست بازرسیهای سوریه و اسراییل باقیه؛
بعد اینکه در این منطقه بزرگترین شهر زمان بیزانتین کشف شده, یه اسمی داره که یادم رفته بهش میگن اپیدرم؟ یا چیزی شبیه به این. زمان جنگ جهانی دوم وقتی فرانسویها میخواستن تو این منطقه ریل قطار بسازن کلنگشون به این شهر گرفت و کار رو متوقف کردن. واقعا بینظیره، شنیدم که بزرگترین مجموعه از نوع خودشه . این شهر که دقیقا در ساحل مدیترانه ساخته شده، شامل استادیوم، بازار، قبرستون و خلاصه هربنایی که یک شهر نیاز داشته بوده و متعلق به سال 100 میلادی؛
اما خنگای احمق درست در بخشی از وسط شهر و بین شهر و دریا چندین مجموعه مسکونی چند طبقه ساختن که گند زده به همه چیز. بطوریه مثلا از ریس اسب سواری این شهر باستانی بالکن خونهای رو می بینید که کنار انتن تلویزیونش یه بند رخت هم آویزون کرده. راهنمامون گفت که این مجتمعها زمان جنگ ساخته شده که هیچی حساب و کتاب نداشته؛
البته در شمال لبنان هم معماریهای این دوره رو دیدم اما چون هیچ اسمی رو یادم نمونده چیزی هم در موردش نمی نویسم؛
از شهرزاد و ژابیز و علیرضا میخوام که بهم کمک کنن و اسم جاهایی رو که رفتیم رو اگر یادشون مونده بگن!!!؛ من که پاک زدم به سیم آخر از لحاظ حافظهای؛
از شهرزاد و ژابیز و علیرضا میخوام که بهم کمک کنن و اسم جاهایی رو که رفتیم رو اگر یادشون مونده بگن!!!؛ من که پاک زدم به سیم آخر از لحاظ حافظهای؛
میدونم که چندتا عکس که بذارم خیلی بهتر میشه؛
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home