چند نکته برای خرید فرش
دیروز رییسمون ازم پرسید فردا میای بریم پیش محبوب (فرش بخریم)؟ منم گفتم آره چرا نمیام. حالا که همه تو تهران رفتن درختکاری تا جنازه درختا رو تشییع کنن چرا من نرم فرش بخرم
خلاصه امروز به اتفاق رفتیم فرش فروشی. مرکز فرش فروشی ها یه جایی پشت مسجد جامع هرات داخل بازاره. البته من اینجا هنوز بازاری به شکل بازارهای سنتی خودمون, مثل بازار وکیل,بازار تهران یا بازار سمنان ندیدم. بازارهای اینجا فقط یک مجموعه مغازه است که هر صنفی برای خودش یک راسته داره. یک بخشی مخصوص قالی فروش هاست, یک بخشی پارچه فروش ها, یک بخشی روی فروش ها, ابزار فروش ها, طلا فروش ها و .... اما فرش خریدن ما
وارد که شدیم خوب چون فروشنده و مشتری از قبل هم دیگه رو میشناختن با هم چاق سلامتی کردن و فروشنده کم کم شروع کرد به آوردن فرشها. رییس ماهم نشسته بود و داشت با من حرف میزد و هنوز نگفته بود چی میخواد. اون بیچاره هی فرش آورد و پهن کرد بازم آورد, بازم آورد شاید حدود 20-25 تا شد بعد مثل اینکه تازه یادش افتاد بپرسه که دنبال چی هستی؟ رییس ما هم گفت یه فرش بلوچی ساده میخوام. و اون دوباره کارقبلیشو ادامه داد. یعنی حمل و نقل فرشها. من یواشکی گفتم, چقدر کارسخت و خسته کننده ایه, رییسم گفت که هیچوقت وقتی میخوای فرش بخری به فروشنده نگو ببخشید تو زحمت افتادی, یا متاسفم. چون اون داره سود خودشو می کنه اونم چند برابر کاسب های دیگه پس لزومه به عذر خواهی نیست. – درس اول
فروشنده بعد از اینکه 60-70 تا تیکه رو آورد یکی یکی شروع به جمع کردن کرد, و این بین هر کدوم که مورد نظر واقع میشد رو بهش می گفتیم بذاره کنار. البته این مرحله 4-5 بار تکرار شد و تقریبا اکثر فرش های موجود رو دیدیم
در مرحله بعد از بین فرش هایی که انتخاب کرده بودیم چند تا از بهتراشو انتخاب می کردیم. در اینجا حدود 6 تا فرش انتخاب شد ولی هنوز هیچکس نفهمیده بود که مشتری کدومشون رو قطعا انتخاب کرده. درس بعدی اینه که هیچوقت نذاریم فروشنده انتخاب نهایی ما رو بفهمه. چون روی اون زیاد مانور میکنه و سخت میشه رو قیمتش کار کرد
مرحله بعد پرسیدن قیمت و چونه زدنه. اینجا باید قیمت هر 6-7 تا فرشی رو که انتخاب میشه پرسید. بعد قیمت نهایی مشتری و قیمت نهایی فروشنده. خلاصه قیمت ها رو گفتن و هردو طرف کلی طاقچه بالا گذاشتن – درس بعدی اینکه موقع قیمت گذاری دنبال ایرادهای فرش باشیم و روی هر کدوم یک یا چند تا ایراد بذاریم و بگیم اگه این نبود واقعا می ارزید. بعد از اینکه تمام این کارها انجام شد مشتری که همون رییس ما باشه به فروشنده گفت اوضاع کار و بار فرید چطوره ؟ فرید یک فرش فروش دیگه نزدیک همین مغازه محبوب بود. اونم گفت خوبه بد نیست. بعد بهش گفت اون انصافش از تو بیشتره بذار بریم ببینیم اون چی داره. بعد به من گفت تو مغازه های دیگه اینجا رو دیدی, منم گفتم نه, بعد گفت ما میریم جاهای دیگه, در مورد قیمت هایی که گفتم فکر کن, منم فکر میکنم اگر چیزی نخریده بودم میام اینجا. درس بعدی اینکه هیچ موقع نذاریم فروشنده فکر کنه که مغازه اون جنس های بهتری داره – حتی اگرهمینطوره- و زیادی روی هیچ انتخابی پافشاری نکنیم.
بعد از اون رفتیم به مغازه فرید و اونجا هم همه این اتفاق ها افتاد و 3-4 تا فرش انتخاب شد و اینجا هم سر قیمت به توافق نرسیدیم. اما بهش گفتیم شاید دوباره برگردیم.
به مغازه محبوب برگشتیم و دوباره قیمت ها رو مرور کردیم. اینبار رییس ما قیمت هایی رو که پیشنهاد کرده بود بازم آورد پایین مثلا 150 دلار رو کرد 120 دلار, درس بعد اینکه بذاریم اینطور به نظر بیاد که تازه قیمت ها دستمون اومده و بعد از گشتن میدونیم چی داریم میخریم. در نهایت با قیمت بسیار مناسبی – نسبت به قیمت های اول 2 -3 تا فرش خریدیم. در مورد فرش هیچکس نمیدونه چقدر سود برده شده, درس بعدی اینکه هرچقدر تخفیف بگیریم بازم باید مطمئن باشیم که فروشنده یه سود درست و حسابی کرده
یادم نره بگم تمام این درس ها توی یک کتابی که اون رو هم یک خاانم آمریکایی برای روش های خرید فرش منتشر کرده آورده شده. حتی توی اون کتاب در مورد کیفیت فرش و ارزشگذاری اون بر اساس قدمت فرش هم گفته شده. از رییسمون پرسیدم چرا شما ها انقدر فرش کهنه دوست دارید؟ اونم گفت چون فرش کهنه کاراکتر داره. پس درس بعدی اینکه که هرچی قدمت فرش بیشتر باشه قیمت اون هم بیشتر میشه, حتی اگر بعضی قسمت هاش رفو شده باشه یا سگ و گربه و موش گاز گرفته باشن
و درس آخر هم اینکه یه آمریکایی تبحر خیلی بیشتری نسبت به یک ایرانی در خرید فرش داره, هرچند وقتی وارد بشه خودشو به خنگی بزنه و بگه این خانمی که همراه منه از ایران اومده و متخصص فرشه
خلاصه امروز به اتفاق رفتیم فرش فروشی. مرکز فرش فروشی ها یه جایی پشت مسجد جامع هرات داخل بازاره. البته من اینجا هنوز بازاری به شکل بازارهای سنتی خودمون, مثل بازار وکیل,بازار تهران یا بازار سمنان ندیدم. بازارهای اینجا فقط یک مجموعه مغازه است که هر صنفی برای خودش یک راسته داره. یک بخشی مخصوص قالی فروش هاست, یک بخشی پارچه فروش ها, یک بخشی روی فروش ها, ابزار فروش ها, طلا فروش ها و .... اما فرش خریدن ما
وارد که شدیم خوب چون فروشنده و مشتری از قبل هم دیگه رو میشناختن با هم چاق سلامتی کردن و فروشنده کم کم شروع کرد به آوردن فرشها. رییس ماهم نشسته بود و داشت با من حرف میزد و هنوز نگفته بود چی میخواد. اون بیچاره هی فرش آورد و پهن کرد بازم آورد, بازم آورد شاید حدود 20-25 تا شد بعد مثل اینکه تازه یادش افتاد بپرسه که دنبال چی هستی؟ رییس ما هم گفت یه فرش بلوچی ساده میخوام. و اون دوباره کارقبلیشو ادامه داد. یعنی حمل و نقل فرشها. من یواشکی گفتم, چقدر کارسخت و خسته کننده ایه, رییسم گفت که هیچوقت وقتی میخوای فرش بخری به فروشنده نگو ببخشید تو زحمت افتادی, یا متاسفم. چون اون داره سود خودشو می کنه اونم چند برابر کاسب های دیگه پس لزومه به عذر خواهی نیست. – درس اول
فروشنده بعد از اینکه 60-70 تا تیکه رو آورد یکی یکی شروع به جمع کردن کرد, و این بین هر کدوم که مورد نظر واقع میشد رو بهش می گفتیم بذاره کنار. البته این مرحله 4-5 بار تکرار شد و تقریبا اکثر فرش های موجود رو دیدیم
در مرحله بعد از بین فرش هایی که انتخاب کرده بودیم چند تا از بهتراشو انتخاب می کردیم. در اینجا حدود 6 تا فرش انتخاب شد ولی هنوز هیچکس نفهمیده بود که مشتری کدومشون رو قطعا انتخاب کرده. درس بعدی اینه که هیچوقت نذاریم فروشنده انتخاب نهایی ما رو بفهمه. چون روی اون زیاد مانور میکنه و سخت میشه رو قیمتش کار کرد
مرحله بعد پرسیدن قیمت و چونه زدنه. اینجا باید قیمت هر 6-7 تا فرشی رو که انتخاب میشه پرسید. بعد قیمت نهایی مشتری و قیمت نهایی فروشنده. خلاصه قیمت ها رو گفتن و هردو طرف کلی طاقچه بالا گذاشتن – درس بعدی اینکه موقع قیمت گذاری دنبال ایرادهای فرش باشیم و روی هر کدوم یک یا چند تا ایراد بذاریم و بگیم اگه این نبود واقعا می ارزید. بعد از اینکه تمام این کارها انجام شد مشتری که همون رییس ما باشه به فروشنده گفت اوضاع کار و بار فرید چطوره ؟ فرید یک فرش فروش دیگه نزدیک همین مغازه محبوب بود. اونم گفت خوبه بد نیست. بعد بهش گفت اون انصافش از تو بیشتره بذار بریم ببینیم اون چی داره. بعد به من گفت تو مغازه های دیگه اینجا رو دیدی, منم گفتم نه, بعد گفت ما میریم جاهای دیگه, در مورد قیمت هایی که گفتم فکر کن, منم فکر میکنم اگر چیزی نخریده بودم میام اینجا. درس بعدی اینکه هیچ موقع نذاریم فروشنده فکر کنه که مغازه اون جنس های بهتری داره – حتی اگرهمینطوره- و زیادی روی هیچ انتخابی پافشاری نکنیم.
بعد از اون رفتیم به مغازه فرید و اونجا هم همه این اتفاق ها افتاد و 3-4 تا فرش انتخاب شد و اینجا هم سر قیمت به توافق نرسیدیم. اما بهش گفتیم شاید دوباره برگردیم.
به مغازه محبوب برگشتیم و دوباره قیمت ها رو مرور کردیم. اینبار رییس ما قیمت هایی رو که پیشنهاد کرده بود بازم آورد پایین مثلا 150 دلار رو کرد 120 دلار, درس بعد اینکه بذاریم اینطور به نظر بیاد که تازه قیمت ها دستمون اومده و بعد از گشتن میدونیم چی داریم میخریم. در نهایت با قیمت بسیار مناسبی – نسبت به قیمت های اول 2 -3 تا فرش خریدیم. در مورد فرش هیچکس نمیدونه چقدر سود برده شده, درس بعدی اینکه هرچقدر تخفیف بگیریم بازم باید مطمئن باشیم که فروشنده یه سود درست و حسابی کرده
یادم نره بگم تمام این درس ها توی یک کتابی که اون رو هم یک خاانم آمریکایی برای روش های خرید فرش منتشر کرده آورده شده. حتی توی اون کتاب در مورد کیفیت فرش و ارزشگذاری اون بر اساس قدمت فرش هم گفته شده. از رییسمون پرسیدم چرا شما ها انقدر فرش کهنه دوست دارید؟ اونم گفت چون فرش کهنه کاراکتر داره. پس درس بعدی اینکه که هرچی قدمت فرش بیشتر باشه قیمت اون هم بیشتر میشه, حتی اگر بعضی قسمت هاش رفو شده باشه یا سگ و گربه و موش گاز گرفته باشن
و درس آخر هم اینکه یه آمریکایی تبحر خیلی بیشتری نسبت به یک ایرانی در خرید فرش داره, هرچند وقتی وارد بشه خودشو به خنگی بزنه و بگه این خانمی که همراه منه از ایران اومده و متخصص فرشه
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home